میوههای سختپوست که آنها را مغز دار میگوییم ازنظر اندازه و مزه تفاوت زیادی دارند. گردو باپوست ناهموار و سخت و مدور خود موردعلاقه همه است. درگذشتهای بسیار دور شاهزادگان شرقی گردو را بهعنوان هدیه برای حکمروایان سرزمینهایی که در آنجاها درخت گردو نمیروئید میفرستادند.
شاهبلوط نیز برای مدت درازی دارای ارزش و منزلتی خاص بوده است. درختان کهن شاهبلوطی وجود دارند که مشهور است بیش از ۵۰۰ سال عمر دارند. این نوع درخت بهویژه در کشور اسپانیا بسیار موردتوجه و علاقه مردم میباشد.
نوعی بادام که پوست خیلی سختی دارد و مغز آن بسیار خوشمزه است بادام برزیلی میباشد. این بادام سهپهلو بوده و بهصورت خوشههای بیستهایی با بیشتر میروید و بهطور فشردهای در پوسته سخت و مدوری قرار دارد همینکه مغز آن رسید به زمین میافتد و چون درختان این نوع بادام غالباً پیش از یکصد پا ارتفاع دارند. جای شگفتی نیست که چرا بومیان هنگام وزش بادهای شدید از این درختان دوری میکند! درخت بادام با شکوفههای سفیدرنگ، بادام تلخ تولید میکند که در ساختن عصارههای معطر و دارو به مصرف میرسد. بادام شیرین از درختی که شکوفههای صورتیرنگ دارد و در آسیای باختری، منطقه مدیترانه و کالیفرنیا بهوفور میروید. به دست میاید.
باوجوداین باارزشترین میوههای سختپوست نارگیل است. در ابتدا این درخت فقط در طول سواحل شرقی و در جزایر دریای جنوب میروئید ولی در حال حاضر در نواحی استوائی کلیه قارههای جهان نیز دیده میشود ارزش غذائی این میوه بسیار زیاد است زیرا محتوی مقدار زیادی روغن و پروتئین میباشد.
یکی از میوههای سختپوست مغز دار بومی انگلستان فندق است که بیشتر در ناحیه کنت میروید. فندق در پوستههای برگدار و به شکل خوشههای دوتایی، سهتایی، یا چهارتایی بوده و نام رنگ (فندقی) از رنگ قهوهای روشن این میوه گرفتهشده است.
هر قسمتی از بدن انسان، یک ذخیره دائمی خون که بهوسیله قلب تلمبه زده میشود، دریافت میکند. در نباتات و درختان هم هر قسمت بهطور منفرد آب و مواد غذائی میگیرد که ما آن را شیره درخت مینامیم. لیکن درخت دارای تلمبه نیست زیرا قلب ندارد. بدین ترتیب پس چگونه مواد غذائی از درخت بالا میرود؟ دانش بشر هنوز نمیتواند دقیقاً این راز طبیعت را توصیف کند. البته فرضیههای چندی درباره آن وجود دارد ولی به نظر نمیرسد هرکدام از این فرضیهها، بتواند پاسخ کاملی به این سؤال بدهد.
دانشمندان عقیده دارند که نیروهای دستاندرکار هستند تا این را امکانپذیر سازند. یکی از فرضیهها مربوط به «فشار اسمزی یا تراوشی» است. در موجودات زنده، مایعات و مواد محلول از غشاء عبور میکنند که به آن (عمل اسمزی) میگویند. وقتیکه مواد شیمیائی محلول با غشاء تلاقی میکنند به آن فشار وارد میآورند. این حالت هم «فشار اسمزی» گفته میشود. اگر ذرات زیادی در یک محلول باشد، بنابراین ذرات زیادتری در مقابل غشاء فشار وارد آورده و بیشتر از محلولهایی که ذرات کمتری دارند تراوش میکنند.
مواد معدنی و آب که بهوسیله نباتات مصرف میرسند از ریشهها میآیند. چون خاک محتوی مواد معدنی بیشتری از نبات میباشد بنابراین فشار تراوشی باعث میشود که مواد معدنی وارد نبات کردید و از آن بالا بروند. مواد معدنی محلول در داخل یاختههای نبات باقیمانده و آب بخار میشود و بدین طریق آب بهطور مداوم از خاک در نباتات بالا میرود.
فرضیه دیگر مربوط به تشریح چگونگی بالا رفتن مواد غذائی از درخت. ارتباط با تعریق و قوه جذب یا قوه کشش ذرات آب دارد. تبخیر آب از برگها «تعریق» نامیده میشود. قوه جذب هر ذره آب به ذره دیگر هم قوه چسبندگی خوانده میشود. تعریق کشش بهطرف بالا را موجب میگردد. چون آب از یاختههای برگها تبخیر میگردد مستقیماً حالت خلائی در زیر سطح یاختهها به وجود میآورد. بدین ترتیب این یاختهها، یاختههای زیرین خود را برای دریافت مقدار تازهای مواد غذائی بهطرف خود میکشند و این عمل در تمام یاختهها درست تا ریشههای درخت ادامه پیدا میکند. قوه جاذبه و کشش هم ذرات آب را در اثنائی که بهطرف بالا حرکت میکنند. یکپارچه نگاه میدارد.