بنا به فرضیههای علمی زمانی بر روی کره زمین هیچگونه نباتی وجود نداشت. پس از صدها میلیون سال، لکههای بسیار ریز پروتوپلاسم بر روی زمین ظاهرشده است. پروتوپلاسم نام ماده زندهای است که در نباتات و حیوانات دیده میشود. برابر این فرضیه این لکههای اصلی پروتوپلاسم، آغاز پیدایش کلیه نباتات و حیوانات کره ما بودهاند. رفتهرفته لکههای پروتوپلاسمی تبدیل به نبات گردیده و دیوارههایی ضخیم پیداکرده و در یک نقطه قرار گرفتند. آنها همچنین نوعی ماده سبزرنگ که بنام (کلروفیل) مشهور است تولید کرده و این عمل یعنی تولید (کلروفیل) آنها را قادر ساخت که بتوانند از مواد موجود در هوا، آبوخاک تغذیه کنند. چند سلولی را دادند. چون آنها حفاظتی در برابر خشک شدن نداشتند مجبور بودند که در آب بمانند.
امروزه بعضی از انواع این گیاهان هنوز بهصورت گذشته زندگی میکنند که البته تااندازهای تکامل پیداکردهاند و ما آنها را «جلبک» مینامیم. رشتهای از گیاهانی هم به وجود آمدند که غذای خود را بدون استفاده از کلروفیل به دست میآوردند. این گیاهان فاقد سبزی بوده و به آنها قارچ گفته میشود. بیشتر گیاهانی که امروزه روی زمین دیده میشوند در اثر تکامل تدریجی جلبکها به وجود آمدهاند. برخی از آنها از آب بیرون آمده و با ایجاد ریشههای کوچک توانستند خود را به خاک متکی سازند.
در آنها همچنین برگههای کوچکی با پوشش خارجی پدید آمد که مانند حفاظی در برابر خشک شدن بود. این گیاهان تبدیل به خزهها و سرخسها شدند. و کلیه گیاهان اولیه یا بهوسیله تقسیم ساده یاخته یا از طریق هاگی تولیدمثل میکردهاند. هاگها عبارت از یاختههای گردی هستند که گاهی شبیه دانه بوده لیکن چون دانه محتوی ذخیره مواد غذائی نیستند. بهمرورزمان بعضی از این گیاهان گلهایی به وجود آوردند که تخم یا دانه واقعی گیاه از آنها تولید شد. بنابراین دو نوع گیاه با دانه مختلف پدید آمد که اولین نوع دارای دانههای لخت و بدون پوسته و دیگری دارای دانههای پوستهدار یا محفوظ بود. هر یک از این دو نوع گیاه بعداً تکاملیافته و انواع و اقسام گیاهان و نباتات دیگری را به وجود آوردند.
چون در زمانهای گذشته درباره زندگی نباتات اساساً از نظر مواد غذایی مطالعه و بررسی میکردند، بنابراین دانش گیاهشناسی شناختهشده و موردتوجه قرار گرفت. اولین مردمی که در مطالعه و بررسی علم گیاهشناسی تخصص پیدا کردند همان جادوگران قدیمی و پزشکان بودند. زیرا آنها، بیشتر از هر کس دیگری با گیاهان و نباتات مختلف سروکار داشتند، چون میخواستند بفهمند که مثلاً چه گیاهانی میتوانند انسان را شفا داده یا بهعکس چه گیاهانی میتوانند موجب مرگ او شوند.
بنابراین گیاهشناسی برای صدها سال وابستگی و ارتباط نزدیکی با علم پزشکی داشت. و در قرن شانزدهم مردم نباتات را موردتوجه قرار داده و کتابهای درباره مشاهدات خود برشته تحریر درآوردند. این نویسندگان پدران گیاهشناسی نوین بشمار میروند. در قرن نوزدهم دانشمند مشهور انگلیسی چارلز داروین به گیاه شناسان کمک کرد تا بهتر بتوانند درباره چگونگی تکامل تدریجی نباتات و همچنین حیوانات، دانش و اطلاعات بیشتری به دست آورند. کار این دانشمند، گیاه شناسان را در تعیین و تقسیم گیاهشناسی برشتههای ویژه راهنمایی کرد. یکی از این رشتهها عبارت از (تشریح گیاهی) میباشد که با ساختمان و ترکیب نباتات و گیاهان و چگونگی ارتباط و همبستگی آنها با یکدیگر سروکار دارد. آزمایشهایی درباره چگونگی پیدایش انواع گیاهان و نباتات مختلف و بهبود آنها انجام شده است.این مطالعات و بررسیها را (انتقال فیزیکی مشخصات موروثی گیاهی یا ژنتیکی) گویند.
رشته دیگر دانش گیاهشناسی عبارت از (اکولوژی) یا علمی است که ازیکطرف با روابط بین ارگانیزم و محیطزیست گیاهان سروکار داشته و از طرف دیگر با پراکندگی نباتات و گیاهان در سرتاسر جهان ارتباط دارد، تا بتوان کشف نمود که چرا برخی از انواع این گیاهان یا نباتات در نقاط مشخصی میرویند. رشته دیگری از دانش گیاهشناسی (فسیلشناسی گیاهی) میباشد که کارش مطالعه بر روی بقایای فسیل گیاهان و درنتیجه پی بردن به تکامل تدریجی آنها میباشد. «رشتههای دیگر گیاهشناسی عبارتاند از: «فیزیولوژی گیاهی» که مربوط به تنفس و تغذیه گیاهان و نباتات بوده و بالاخره (پاتولوژی) یا «علم شناخت بیماریهای گیاهی» که ارتباط با بررسی درباره بیماریهای گیاهان دارد.